پروژه پایان جهان همچنان ادامه دارد/ پایان جهان در سال 2013 یا 2023 - بخش اول

براساس تبلیغات شدید رسانه های غربی پایان جهان فرا رسیده است! به تعبیر بهتر، نظریه «پایان دنیا» با گسترش رسانه‌های فراگیر بویژه سینما، به یکی از اهرم‌های موثر کنترل ذهن در ده‌های اخیر تبدیل شده است. در این گزارش به نقش رسانه های مختلف در دامن زدن به این نظریه تبلیغاتی و ابعاد پشت پرده آن می پردازیم.

 

  

   نظریه «پایان دنیا» با گسترش رسانههای فراگیر بویژه سینما، به یکی از اهرمهای موثر کنترل ذهن در دههای اخیر تبدیل شده است. این نظریه،گاه صبغه دینی مییابد و با «تعیین وقت» برای ظهور منجی یا ضدمنجی گره می‌خورد و گاه رنگ و بوی زیست محیطی به خود می‌گیرد و با «حادثه‌ای طبیعی» عجین می‌گردد و گاهی نیز با فعل بشر و «مکافات عمل» در دوره تمدنی خاص پیوند می‌یابد.

اما در تمام الگوهای «فرجام نگاری» همواره چند عنصر ثابت وجود داشته است: اول پیشگویی و دوم تمهید برای «تغییر». به عبارت روشن در تمام نسخه‌های فرجام‌نگاری در شبکه‌های اجتماعی-رسانه‌ای، همواره زمینه برای مدلی از تغییر مهیا شده است. تغییری که از پیش «طراحی شده» و باور به آن توسط کانونهای معین در قالب «پیشگویی» عمومی می‌شود.

پروژه‌های فرجام نگاری در شبکه های اجتماعی و رسانه ای همواره با «تغییرات سیاسی» کلان پیوند داشته است و توسط کانونهای پشت پرده این سیاستها مدریرت شده است. این پروژه مربوط به امروز نیست و از زمان جنگهای صلیبی تاکنون از سوی کانونهایی خاص مورد استفاده بوده است.

نظریه «پایان دنیا» به یکی از اهرمهای موثر کنترل ذهن در دههای اخیر تبدیل شده است.

برای عمومیت بخشی به چنین پروژه‌هایی که باور توده‌ها را طلب می‌کند، همواره به نوعی میراث رازآمیز سیاسی یا به عبارت دقیقتر نوعی عرفان سیاسی نیاز است. این عرفان که رنگ و بوی متافیزیکی خود را به صورت اغراق آمیز به رخ می‌کشد، چیزی نیست جز کابالا؛ آیینی که در قرون وسطی با دمیدن در میراث مسیحایی و پیشگویی ظهور عیسی بن مریم، بارها جامعه مسیحی را به منظور مشارکت در جنگهای خانمانسوز یا کوچهای غیرضروری بازی داد و از آن زمان تا کنون به کرات این سناریو را تکرار کرده است.

«نظم کنونی جهان» که حاصل دسیسه‌هایی است که پیش از جنگ جهانی اول طراحی شد، پس از جنگ دوم جهانی به تثبیت رسید و تا کنون به حیات خود ادامه داده است. این نظم که ضامن منافع گروههای خاص در سطح بین المللی بوده است با چند حادثه که مهمترین آنها انقلاب اسلامی است، ترکهای خطرناک برداشته است. صدای خرد شدن این نظم را کسانی که طراحان اصلی آن بوده‌اند، بیشتر و بهتر از همه می‌شنوند؛ از این رو با پیشدستی در صدد تکرار شگردهای کهنه هستند و از «نظم نوین جهانی» دم می‌زنند. نظمی که میتواند با حفظ ماهیت جایگزین شرایط کنونی شود و همچنان منافع این گروه خاص را برای یک دوره بلند مدت دیگر تأمین نماید. پروژه‌های رسانه‌ای مربوط به فرجام جهان را باید متناسب با این چارچوب کلی فهمید.

 سابقه طرح موضوع پایان جهان

کمی پیش از اکران فیلم سینمایی 2012، مستندی با مضمون مشابه با نام نوسترآداموس 2012 با تبلیغات گسترده از شبکه پرمخاطب هیستوری چنل، به نمایش درآمد و با سرعت کوتاهی در دیگر شبکه های تلویزیونی سراسر جهان تکرار شد. 

اگر مضمون فیلم سینمایی 2012 بخاطر داستان خیالپردازانه آن قابل باور نبود، اما در برنامه هیستوری چنل ما با یک مستند به ظاهر علمی تاریخی مواجه بودیم، از هم از شبکه های که در میان مخاطبان فرهیخته به پخش برنامه های علمی/تاریخی و منحصر بفرد شهرت داشت. 

در مستند نوسترآداموس 2012 علاوه بر پیشگویی مایاها درباره سال 2012 به نقاشی­های به تازگی کشف شده نوسترآداموس پیشگوی مشهور یهودی فرانسوی قرن شانزدم ارجاع داده می­ شود و همچنین پیشگویی های محافل مخفی فراماسونری درباره حوادث سال 2012 معرفی می­ شود. 

در بخشهای پایانی برنامه اینگونه جلوه داده می­شود که دنیای غرب با یک آزمون سیاسی و اجتماعی بزرگ مواجه خواهد شد و اگر بتواند این آزمون را از سر بگذراند از بلایای پایانی در امان خواهد ماند. ریتم تند و نوع خاص نریشن و موسیقی مستند و چینش فشرده انبوده اطلاعات پراکنده در پس یکدیگر به گونه ای است که مخاطب عام پس از تماشای آن، درباره سرنوشت خود در سال 2012 احساس نگرانی می ­کند. 

به گفته مستند سنگ نوشته های تمدن مایاها پایان دنیا را در سال 2012 نشان می­دهد. گوینده متن خاطرنشان می­کند این به معنای سرنوشت محتوم نیست و ما غربی­ها با درایت می­توانیم آن را تغییر دهیم. این تغییر در ادامه مستند معنای روشنی می ­یابد. هرچند مستند با اشاره به تمدن مایاها آغاز می­شود ولی تقریباً آن را رها می­کند و منحصراً به تشریح پیشگویی­های نوسترآداموس و انجمن­های فراماسونری می ­پردازد. 

در واقع نوسترآداموس بهانه­ ایست تا مستند قدرتهای مخفی و توان پیشگویی را برای انجمنهای سری ماسونی تبلیغ کند. در واقع مستند، اعتبار پیشگویی­های نوسترآداموس را هم از آن جهت می­ داند که او در جوانی به عضویت گروهی از سنگتراشان آزاد یا همان فراماسونها درآمده است و در آنجا علوم خاصی همچون جادو و کیمیا را فراگرفته است. 

در این مستند حادثه­ ای هولناک در سال 2012 رخ خواهد داد و تنها در صورتی که ما غربی ها بتوانیم از آزمون نظامی و سیاسی آن سالها سربلند بیرو آییم و آن حادثه هولناک را خنثی کنیم، در امان خواهیم بود. در زمان توضیح این مطالب تصاویری از انفجارهای اتمی به تصویر کشیده می­شود. 

در بخشی از این مستند یک خاخام ساکن سرزمین­های اشغالی به نام آریل بارزادک که از کارشناسان برنامه است به صراحت اعلام می­ کند خطر سال 2012 از ناحیه ایران است و این کشور تهدید اصلی برای غرب در آن سال خواهد بود و اگر برای آن تدبیری اندیشیده نشود، حادثه ­ای مانند طوفان نوح در انتظار دنیا خواهد بود! به گفته او ما هنوز نمی­دانیم چرا طوفان نوح رخ داده است ولی بی شک دلایل مهمی مربوط به کفار وجود داشته است. 

او با این گفته سعی می­کند قوم کافری را که سبب نزول بلا در زمان نوح شد با ایرانیان در حال حاضر مقایسه کند! پس از سخنان خاخام اسرائیلی تصاویری از رئیس جمهور ایران نشان داده می­ شود. مستند در این بخش در تلاش است به مخاطب عام غربی بقبولاند خطر 2012 از جانب ایران است و اگر بخواهیم از خطر ایران در این سال در امان باشیم باید به اسرائیل به عنوان دژ دفاعی در برابر این خطر، کمک کنیم. 


هیستوری چنل تنها شبکه مشهور و امریکایی نبود که اعتبار علمی خود را برای پروژه 2012 هزینه کرد. در فاصله کمی پس از مستند هیستوری چنل، شبکه پرطرفدار نشنال جئوگرافی نیز که عموماً به دلیل مستندهای جذابش از حیات وحش مشهور است، اقدام به پخش مستندی تأثیرگذار با نام 2012: شمارش معکوس تا آرماگدون نمود.


شبکه پرطرفدار نشنال جئوگرافی اقدام به پخش مستندی تأثیرگذار
 با نام
 2012: شمارش معکوس تا آرماگدون نمود.

این مستند که قرار است مستندی علمی با موضوع و تاریخ مایاها باشد برای خود عنوانی کاملاً مسیحی-یهودی و آخرالزمانی انتخاب کرده است. واژه آرماگدون بر اساس عهد قدیم نام کوهی در نزدیکی اورشلیم است که نبرد میان مسیح و ضد مسیح در آنجا رخ می­ دهد. 

در ادبیات رسانه ای غرب سالهاست برای اشاره به جنگی پایانی در منطقه خاورمیانه از این نام استفاده می­شود. وقتی مستندی که قرار است بررسی علمی و تاریخی تمدن مایاها باشد چنین نامی را برای خود برمی گزیند نشان از جهت گیری غرض مندانه سازندگان آن است. این برنامه درست همانند برنامه شبکه هیستوری چنل به هراسی عمیق نسبت به سال 2012 و خطر احتمالی آن دوران برای مخاطب ایجاد می­ کند. 

با اینکه این مستند تمرکز علمی خود را بر جابجایی احتمالی قطبهای زمین در سال 2012 قرار داده است تصاویری از اصابت چیزی شبیه به موشکهای اتمی به کشورهای اروپایی به دفعات نشان داده می ­شود. این تصاویر در روند علمی مستند هیچ جایگاهی ندارد و صرفا برای انحراف ذهن مخاطبان غربی به سوی نوعی جنگ یا خطر هسته ای و مخرب در آستانه سال 2012 در فیلم گنجانده شده است.  

توضیحات باصطلاح علمی فیلم درباره جابجایی قطبی زمین این نتیجه را به دست می­ دهد که سیلها و طوفانهای وسیعی به وقوع خواهد پیوست. با اینکه بخش علمی فیلم هیچ ارجاع و اشاره ای به برخورد چیزی مثل شهاب سنگ و مانند آن ندارد، بارها تصاویری شبیه به جنگ اتمی علیه شهرهای بزرگ اروپا تکرار می­ شود. واشنگتن نیز از جمله شهرهایی است که با انفجارهایی شبیه به انفجار اتمی مورد حمله و نابودی قرا می گیرد. 

از سوی دیگر، بسیاری از کارشناسان برنامه های متنوع 2012 در واقع تعداد محدودی از افراد هستند که در فعالیتهای مختلف رسانه ای به تناوب تکرار می­ شوند. رابرت باست که در این مستند به عنوان کارشناس حضور دارد، یکی از فعالترین سایتهای تبلیغاتی 2012 را مدیریت می­کند. سایت وی جنگ مذهبی بزرگ و جنگ اتمی در خاورمیانه را به عنوان دو گزینه محتمل در سال 2012 اعلام کرده است. 

رابرت باست تا کنون از طریق تبلیغ کالاهای مختلف همانند کوله­ های اضطراری شرایط بحران و بسته های کمکهای اولیه صدها هزار دلار به جیب زده است. در نریشن پایانی فیلم آمده است هرچند حوادث 2012 در پیشگویی­های گوناگون آمده است با این حال خارج از اختیار ما انسانها نیست و اگر هم خطری در پیش است از جانب گروهی از خود انسانهاست. به این ترتیب تمامی حس ترس و نگرای ایجاد شده در دل مخاطب غربی برای برانگیختن این انتظار هزینه می­ شود که دولتهای غربی موظفند خطر را شناسایی کرده و به مقابله با آن برخیزند.

در همان ماه­های پس از اکران سینمایی 2012 در سال 2009 شبکه امریکایی هیستوری چنل به پخش مستندی 12 اپیزودی به نام اثر نوسترآداموس اقدام کرد که در مهمترین اپیزود خود به بررسی پیشگوییهای این کیمیاگر یهودی قرن شانزدهم درباره حوادث سال 2012 می ­پرداخت.  

البته در این قسمت از مجموعه بیشتر از نوسترآداموس افرادی همچون لئوناردو داوینچی و نیوتون به عنوان پیشگو معرفی می­ شوند. مستند بدون آنکه سندی ارائه دهد با تدوین اغنایی برخی تصاویر بازسازی شده از خلوت لئوناردو داوینچی اینگونه وانمود میکند که او با نیز در نقاشی های خود به صورت رمزی به حوادث سال 2012 اشاره کرده است. برای مثال تصویری از خطوط درهم و گنگ که در یکی از نقاشی های او دیده می­شود به حوادث ناگوار و آشوبهای جهان آینده تأویل می­شود. در سینمایی 2012 نیز به طور تلویحی با انتقال آثار نقاشی لئوناردو داینچی از موزه لوور به جهان آینده بر این استفاده جنجالی از شخصیت لئوناردو داوینچی تأکید شده است.

تصاویر حمله اتمی به شهرهای مختلف اروپا در سال 2012 در این مستند نیز به وفور گنجانده شده است. این تصاویر برای مخاطب عام اروپایی در کنار جنجالهای خبری مروبط به پرونده هسته ­ای ایران که روزانه تکرار می ­شود چه معنایی می­تواند داشته باشد؟ آیا عموم کسانی که به این رسانه­ ها اعتماد می­ کنند خطر ناگوار سال 2012 را از جانب کشورهایی که به دروغ از سوی رسانه های غرب در جستجوی تکنولوژی بمب هسته ای معرفی می­شوند، نخواهند دانست؟ 

جالب اینجاست که در این فیلم در تصویری ساختگی که لنوناردو داوینچی را در حال فکر کردن درباره حوادث پایان جهان نشان می­دهد شبحی از مسلمانان شیعه عراق با پارچه نوشته­ هایی درباره امام حجت و مهدی موعود به نمایش در می­آید. طبق سخنان کارشناسان این برنامه جنگ هولناک سال 2012 طبق دست نوشته های لئوناردو داوینچی از اورشلیم یا همان بیت المقدس و در پی نزاع میان یهودیان و مسلمانان رخ خواهد داد. به این ترتیب در این مستند و مستندهای مشابه پیشگویی های سال 2012 به منطقه خاورمیانه و منازعات سیاسی و نظامی که غرب در این منطقه آنها را دامن می­زند برگرداننده می­شود. مخاطب این محصولات رسانه­ای آمادگی ذهنی و روانی لازم را برای پذیرش کشمکش و آشوبی دیگر در منطقه خاورمیانه خواهد یافت. کشمکشی که می­تواند بر اساس سیاست­های نظام سلطه در منطقه طراحی شده و به اجرا در آید. 

 

 

برای 5 نقاشی که در این فیلم و در دیگر رسانه­ های امریکایی در سال 2009 به نوسترآداموس نسبت داده شد هیچگاه سندی ارائه نشد. حتی اصل این نقاشی­ها جهت مشاهده و بررسی کارشناسان در هیچ موزه­ای قرار نگرفت. تنها گفته شد این نقاشی­ها پس از قرنها در زیرزمین یک ساختمان قدیمی یافته شده است! قلب محتوای این مستند درباره حوادث سال 2012 را همین پنج نقاشی فاقد سند شکل می ­دهد. 

در یکی از این تصاویر اژدهایی با نشان هلال به چشم می­خورد که شمشیری برای کشتن آن بر سرش فرود آمده است. کارشناسان برنامه هلال را نماد جهان اسلام و این اژدها را خطر اسلام برای جهان غرب در سال 2012 معرفی می­کنند که باید در برابر آن اقدام لازم را انجام داد. این اظهارات با تصاویر انفجارهای مهیب اتمی همراه می­شود تا برای مخاطب غربی تداعی گر کشورهای اسلامیِ هسته ­ای بویژه ایران باشد.

در اپیزودی از این مجموعه که به معرفی ضد مسیح اختصاص داشت، گفته می­شود نوسترآداموس سه ضد مسیح به ما معرفی می­کند. برنامه بدون هیچ دلیلی اعلام می­کند ضد مسیح اول که ناپلئون است، ضد مسیح دوم هم هیتلر است و ضد مسیح سوم اکنون در میان ماست! برای منطقه ظهور ضد مسیح سوم گزینه­ های مختلفی از جمله عراق، ایران، افریقا و یا خود امریکا معرفی می­شود ولی از میان همه آنها ایران انتخاب می­شود و به عنوان محل ظهور ضد مسیحی که جهان را در سالهای پایانی آن نابود خواهد کرد معرفی می­ شود. 

مستند هیستوری چنل هیچ دلیلی برای این ادعا ارائه نمی­کند و البته ریتم تند و جذاب فیلم نیز به ذهن مخاطب اجازه نمی­دهد چنین دلیلی را طلب کند. نتیجه منطقی این جنجال رسانه­ای در مقابل اخبار مربوط به فعالیت­های هسته­ای ایران این پیام را به دنبال دارد که همواره باید از ایران ترسید و اگر اقدامی علیه این کشور صورت گرفت باید از آن حمایت کرد. 


در ادامه این مستند به بررسی گزینه­ های احتمالی ضد مسیح می­ پردازد. رهبر کره شمالی، رئیس جمهور ایران، پوتین، بن لادن، رهبرچین و برخی دیگر از افراد به عنوان گزینه­ های احتمالی معرفی می­شوند ولی در نهایت بر روی مسئولین کشورهایی از خاورمیانه که با سیاستهای امریکا همراه نیستند به عنوان گزینه اصلی ضد مسیح سوم تأکید می ­شود.

2012 تئوری توطئه مستند دیگری به کارگردانی جسی ونچوراست. جسی ونچورا به عنوان یکی از فیلمسازن منتقد در امریکا شناخته می­شود ولی در اینجا از این پروژه رسانه­ ای حمایت می­ کند و سعی می نماید آنچه در فیلم 2012 درباره ساخته شدن پناهگاههای خاص دیده می­ شود را مستند کند. او به مخاطب امریکایی خود القاء می کند که 2012 واقعی است و دولت برای ثروتمندان و سیاستمداران پناهگاه های مجهزی ساخته است ولی مردم عادی شانسی برای زنده ماندن ندارند. 


2012 تئوری توطئه 
مستند دیگری به کارگردانی جسی ونچورا

مستند دیگری با نام 21 دسامبر 2012 روز پایان تاریخ (December 21 2012: History’s Final Day)، برنامه دیگری است که در همان سالها به طور گسترده از شبکه های مختلف امریکا پخش شد و در آن حادثه سال 2012 با مکاشفات یوحنا در عهد جدید تطبیق داده شده بود. البته این تطبیق خیالپردازانه بر اساس برداشتی آزاد از معنای برخی جملات مبهم مکاشفات یوحنا صورت میگرفت. در واقع این مستند و نمونه­های مشابه آن مأموریت داشتند با استفاده از عقاید مذهبی، مسیحیان معتقد را نسبت به حادثه 2012 حساس کنند. 

پروژه چشم انداز (The Horizon Project)عنوان مستند دیگری است که در سال 2006 با موضوع سال 2012 ساخته شد. در این مستند به طور تفصیلی درباره پیشگویی مایاها و تقویمی که در 21 دسامبر 2012 به پایان می­رسد صحبت شده است. این مستند نیز به طور گسترده در شبکه های مختلف امریکا، کانادا و اروپا بارها به نمایش درآمد. 

جنجالهای تبلیغاتی مربوط به پایان جهان در سال 2012 کمی پس از فروکش کردن شک حاصل از سناریوی یازده سپتامبر شروع شد. با این حال این جنجال تنها پس اکران فیلم 2012 در سال 2009 فراگیر شد و به اوج خود رسید. 

مبلغان اصلی این جنجال در درجه اول هالیوود و شبکه­ های تلویزیونی چندملیتی، موسسات تجاری باستان­ پژوهی و عرفانهای مدرن، مؤسسات آینده پژوهی وابسته به جناح راست مسیحی در امریکا و برخی شومن­های مشهور علاقه­مند به سیاست و رسانه در امریکا بودند. 

در طول سالهای اخیر و پس از اکران فیلم 2012 صدها فستیوال ویژه و سخنرانی در سراسر جهان بویژه امریکای شمالی و اروپا برای تبیین خطر بزرگ این سال و روز 21 ماه دسامبر در آن، برگزار شده است:

مستندهای تأثیرگذاری که نام برده شد تنها تولیدات پرهزینه مربوط به پروژه 2012 نیستند،

فیلمهای سینماییِ:

2012 روز پایانی

2012 به دنبال بسته شدن

2012 سوپرنووا

و فیلمهای مستند:

2012 علم یا توهم

2012 یک بیداری

نوسترآداموس در ورای پیشگویی­ها

2012 اسرار شگفت انگیز جدید

2012 زمانی برای تغییر

2012 اکنون در میان حادثه­ ایم

رمزگشایی گذشته 2012 پایان روزگار

دوران پست مدرن پیش به سوی 2012

در کنار محصولات نمایشی و مستند دیگر این شبکه رسانه­ای را کامل می­ کنند؛ شبکه ای متشکل از برنامه­ های نمایشی و مستند متعدد که در طول چندسال گذشته پس از تولید در امریکا در سراسر رسانه­ های غربی به کرات پخش شده­ اند. محصولات تصویری تنها بخشی از این پروژه بزرگ رسانه ­ای بود. در طول این سالها هزاران کتاب در گونه­ های علمی، تاریخی، رمان، آینده نگاری و توطئه پژوهی روانه بازار شد و به سرعت به زبان­های مختلف ترجمه گردید. 

انبوه مطالب منتشر شده به حدی بود که هیچ کس از مردم عادی فرصت و مجال این را نمی­ یافت به بررسی صحت و سقم مطالب منتشر شده بپردازد. سایتهای اینترنتی به کتابها ارجاع می­ دانند و کتابها به فیلمها و فیلمها به سایتهای اینترنتی. چرخه دایره واری که یکدیگر را تأیید می ­کردند ولی هیچ منبع و سخن موثقی وجود نداشت، با این حال تکثر و تنوع محصولات سبب شد بسیاری رخ دادن حادثه­ای در نزدکی سال 2012 یا روز 21 دسامبر را در سراسر جهان باور کنند و این دقیقاً هدفی بود که برای این پژوه عظیم رسانه ­ای تدارک شده بود.

در بین سال­های 2000 تا 2009 موسسات مطالعاتی تاریخی، آینده پژوهی، موسسات عرفانی مدرن، موسسات نشر و توزیع کتاب و مراکز متعدد دیگر بسیاری بیش از صدها نشست و سخنرانی در زمینه پدیده 2012 در امریکای شمالی و اروپا برگزار کردند. جالب اینجاست که تمامی این موسسات به صورت غیر رسمی و غیر تخصصی درباره موضوعات علمی و تاریخی مرتبط با این پدیده اظهار نظر می­کردند و عمده تلاش آنها بر جذب افراد و مخاطبین برای توسعه شبکه اجتماعی خود متمرکز بود. از میان افرادی که این نشستها و سخنرانی ها را برگزار می کردند می توان به این افراد اشاره کرد:

تِرِنسه مک­کِنا (Terence McKenna): که گفته می­شود جایی در هاوایی زندگی می­کند و منتظرپایان دنیا است!


تِرِنسه مک­کِنا (Terence McKenna)

دیوید فلین (David Flynn) که می ­کوشید حوادث سال 2012 را بر اساس شباهت زمین با مریخ توضیح دهد! او در سخنرانی های خود توضیح می داد که حوادث 2012 به اسرائیل و دشمنانش ارتباط دارد. 


دیوید فلین (David Flynn)

 

ریک کلی (Rik Clay) همان کسی که برای اولی بار کلمه صهیون یا زایان را در آرم المپیک لندن معرفی کرد!


ریک کلی (Rik Clay)


دیوید ویلکاک (
David Wilcock)که نشست های خود را بر جابجایی قطب شمال و جنوب زمین در سال 2012 متمرکز کرده بود


دیوید ویلکاک (David Wilcock)

جان مور (John Moore) که تمرکز خود را بر روی تغییرات آب و هوایی قرار داده بود و اصرار داشت دولت برای این تغییرات خود را آماده کرده است. (درست همانند آنچه در فیلم 2012 دیده می­شود)

درونوالو ملچیزدک (Drunvalo Melchizedek) او درباره 2012 بر اساس پیشگویی مایاها سخن می­گوید و معتقد است این پیشگویی یک پیشگویی قلبی است نه علمی! او این مسأله سخن می­گوید که سال 2012 و روز پایانی در واقع زمان تغییر باورها و آموزه های معنوی در قلب انسانهاست. 


درونوالو ملچیزدک (Drunvalo Melchizedek)

ایوان فرون اشتاین (Ivon Evon Stein) در سخنرانی های خود از عصر یخبندان تا سال 2012 را فصل به فصل توضیح می­دهد!


ایوان فرون اشتاین (Ivon Evon Stein)

ریچارد سی هوگلاند (Richard C Hoagland) او درباره انتخاب شدن اوباما حرف میزد و این انتخاب را مقدمه 2012 می ­دانست. 


نظرات شما عزیزان:

melika
ساعت0:07---12 شهريور 1392
عالیییییییییی بود

daryakian
ساعت20:24---7 شهريور 1392
سلام وبت عایه اهنگ اقاسی من واقعاخوشم میاد ازش بیست بیستی عزیزم بهترین وبیهکه تا الان بهش سر زدم

لینکت کردم اگه خواستی لینکم کن


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







تاريخ : شنبه 2 شهريور 1392 | 17:18 | نویسنده : saeed |
.: Weblog Themes By VatanSkin :.